ای همنوای من ! ز کجا باز جویمت تا همچو نی نوازم و چون گل ببویمت تا بنگری چه می کشم از دوری ات شبی بگذار پا به دیده ی من تا بگویمت در خون خویش غوطه زنم تا به کوی تو همچون قلم که راه محبت بپویمت گفتی که منتهای امید تو چیست ، آه ای منتهای آرزوی من چه گویمت ؟ از هر چه هست ، در همه عالم تو را گزید خاطر اگر که از همه عالم به جویمت در چشم من ز چهره بیفروز پرتوی تا گرد ره به اشک ، ز دامن بشویمت چون نای وصل را شکند نغمه در گلو باز آ ، که تا حدیث جدایی بگویمت
نظرات شما عزیزان:
a.b 
ساعت17:11---30 دی 1392
بسيار زيبا بود.gif) پاسخ:
ممنونم دوست عزیز
|